من از توئیتر خوشم نمی‌یاد. شاید روزی دربارهٔ توئیتر و اثرات مخربی که می‌تونه برای شخصمون داشته باشه بنویسم، اما در خلاصه من از جایی که بیشتر از گفت‌وگو فحش‌کاری و حمله ببینم نفرت دارم. گرچه وقایع روزهای اخیر اوقاتم رو تلخ کرده اما باز سری به توئیتر نزده بودم، تا دیروز. دیروز که در گروه دانش‌گاهی تگرام، ویدئویی رو دیدم از مأموران ضد شورش ایران که دارن شیشه‌های آپارتمان مردم رو می‌شن! بعد از اون به توئیتر رفتم تا ببینم چه خبره. چی بگم سراسر غم بود. هم بانک‌ها و پمپ بنزین‌های سوخته غم داشت هم اون پلیس‌هایی که از بالای استان‌داری با کلاش به مردم شلیک می‌کردن. دیدن سرهای گلوله خورده و نوجوان‌های کشته شده مگه چیزی جز داغ تازه می‌کنه؟ اما اضافه بر تمام این‌ها وقتی بود که نظرات زیر بعضی توئیت‌ها رو می‌خوندم. موج موج سلطنت طلب! گروه گروه ستایش پادشاهی و کیلو کیلو فحش به افراد مخالفش. توهین سرریز شده بود. دین سلطنت‌طلبی! من با خودم می‌گفتم «کی این همه سلطنت‌طلب بین ما جا شدن؟» و بعد به تصویری که اون‌ها از گذشته‌ایران درست می‌کردن نگاه می‌کردم. دروغ بود! تصویری سراسر دروغ. تصویری که روز من رو از همون هم تلخ‌تر کرد.

مشکل من با پادشاهی، بد بودن یا خوب بودن شاه قبلی نیست. حتی اگه شاه قبلی بهترین حاکم کل تاریخ هم می‌بود من با پادشاهی مخالف بودم چون این ایده که تمامی مملکت و مردمش برای تمامی عمر به فردی برسه چون بابا ننش شاه بودن انقدر برام بی‌منطقه که حتی نمی‌دونم چطور باید نقدش کرد! اگر شاهی خوب باشه نمی‌شه تضمین کرد که جانشینش هم خوب خواهد بود. این ایده همون قدر برام احمقانست که من بگم «فقط کسی می‌تونه حاکم باشه که اول اسمش «پ» داشته باشه». گرچه که بی‌شک این حرف احمقانست و «پ» داشتن اول اسم هیچ ربطی به لیاقت فرد نداره، اما باز هم افراد زیادی در کشور با اول اسم «پ» هستن و این ایده بارها بهتر هست از «فقط کسی می‌تونه حاکم باشه که باباش شاه باشه».
ولی جدا از این‌ها من در وقت‌های خالیم برای تفریح کمی تاریخ خوندم. هم کتاب پاسخ به تاریخ شاه رو خوندم و هم کتاب خاطرات فرح رو. کتاب گفت‌وگوهای فالاچی رو هم خوندم. خیلی از این صحبت‌ها و کلیشه‌هایی که دربارهٔ شاه زده می‌شه کاملاً اشتباهه. با خوندن کتاب‌های خودشون و خاطرات خودشون می‌تونید ببینید! مردم گذشته‌ای دروغین برای خودشون ساختن تا از حال ناخوش‌آیندشون فرار کنن. روزی آدما از شاه شیطان می‌ساختن و امروز دارن تبدیل به الاهش می‌کنن. الاهه‌ای که واقعی نیست.

مثلاً چیزی که خیلی می‌بینم اینه که وضع اقتصادی ایران خیلی خوب بود، تورمم وجود نداشت و فقیرم نداشتیم! این کاملاً اشتباهه (گرچه بهتر از وضع الان بود!). ایران سال‌ها با فروش نفت ثروت زیادی به دست آورد؛ ولی از علت‌های اصلی انقلاب سال‌های آخر بود که فروش نفت کم شده بود و تورم شدیدی اتفاق افتاد. تو شعرها و نوشته‌های اون زمان می‌تونید ببینید که از تورم و فقر و گرانی گلایه می‌کنن و همین باعث می‌شه که شاه به بازار فشار بیاره و بازاری‌ها به انقلاب بپیوندن. درسته که ایران بعد از فروش نفت ثروت خوبی به دست آورده بود. اما این ثروت به نحوه خیلی بدی توزیع شده بود و طوری بود که عده‌ای خیلی ثروت‌مند بودن و کلی از مردم فقیر.

بعد از اون دید فمنیستی مردم به شاهه. من کاملاً قبول دارم که وضع آزادی ن در زمان شاه قابل مقایسه با محدودیت‌های فراوان ن در این عصر نیست! اما وقتی دربارهٔ شاه صحبت می‌کنیم باید بگم شاه فرد برابر بینی نبود و زن‌ها رو پایین می‌دونست. یادمه وقتی داشتم مصاحبه اوریانا فالاچی رو می‌خوندم حرف‌های شاه پی‌درپی متعجبم می‌کرد. یکی از اون‌ها وقتی بود که صراحتاً گفت که زن‌ها پایین‌تر از مردها هستن. خوب یادم نیست ولی اینو یادمه که گفت اصلاً حتی تو آشپزی هم نمی‌تونن کاری بکنن و ارزشی بیافرینن و فقط وقتی ارزش دارن برای مرد جذاب باشن. خودتون می‌تونین برین مصاحبش رو بخونین کتاب خیلی خوبه و توصیه می‌کنم.

بدتر از اون سلطنت‌طلبان اسلام‌ستیزی هستن که می‌گن هر فرد مذهبی لایق مرگه و در سلطنت ما ایران باید از اینا پاک بشه! باور کنید شاه یک فرد به شدت مذهبی بود. شاید هم یک مذهبی خرافی و متوهم! در حرف‌هاش بارها به دینش و اسلام اشاره می‌کرد و حتی مکه هم رفته و قسمت خوبی از حرم الرضا کار اونه (و حتی مرکز بهایی‌ها رو هم تخریب کرده). ولی بیشتر از اون، یادمه تو کتاب خاطرات خونده بودم که فکر می‌کرد وقتی بچه بوده امام زمان (یا ابوالفضل! مطمئن نیستم) رو دیده و رضا شاه بهش می‌گفت که توهم بوده ولی اون قبول نمی‌کرد. سر همون قضیه و قضایا هم فکر می‌کرد از طرف الله مأموریت داره که شاه ایران باشه و ایران رو به سمتی ببره.

من اینا رو می‌گم تا تأکید کنم تصویری که ازش ساختن واقعی نیست. باز تأکید می‌کنم که برام هیچ فرقی نداره شاه قبلی چه ویژگی‌هایی داشته چون به شاه بعدی ربطی نداره و سلطنت کلاً ایده احمقانه و منسوخیه برای من. در ادامه این‌ها حس شخصی خودم به شاه مثبته. من حس نمی‌کنم که آدم درونن بدی بود (با تمام ستم‌هایی که کرده). بلکه کسی بود که خودش رو واقعاً گماشته خدا می‌دونست و با وجودش می‌خواست ایران پیش‌رفت کنه و بزرگ و قدرت‌مند بشه. اما مثل خیلی از دیکتاتورهای دیگه، فکر می‌کرد این کار فقط و فقط کار خودشه و هر جهت‌دیگه‌ای رو باید به خاک بماله. من حس نکردم که درون سیاهی داشت، اما روش بدی رو برای نمایان کردن روی سفیدش انتخاب کرد.

و من سلطنت نمی‌خوام.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

ایده نامه علمی سلوی اموزش ابتداییردیس شهیدرجایی فروشگاه اینترنتی نکسوکالا نمونه سوالات سیستم سوخت رسانی انژکتوری پراید نمونه سوالات قالی بافی درجه 2 سال 98 پتیلن صنعت موزیک Elaine فيلترپرس صافي سازان صفا منفی‌ِ273